عکسم
برعکس خودم
همیشه میخندد.. لبخندی ملیح و آرام
در چشمانش فروغ روزهای جوانی موج میزند ...
آرایشی ملیح از او زنی زیبا ساخته است...
نگران نیست حراست به آرایشش گیر دهد. با خود میگوید جوری آرایش کرده ام که هرکه این عکس راببیند با خودش بگوید به به !!! چه زیبایی خدادادی توپی!!!
نگاهش به دوربین پسر جوان است و مراقب است از ویزی موهای او پقی نزند زیر خنده...
سیخ نشسته است و این سیخ نشستن کمرش را درد نمی آورد...
در آن لحظه شدیدا به این فکر میکند: چقدر این مردک لفت میدهد...
و فکر میکند بعد از گرفتن عکس برود خوشمرام و یک بستنی لیسی بخرد...
شاید به این خاطر است
که عکسم
برعکس خودم
هرگز پیر نمیشود....
چه غلطا سحر!!!!
ادبی از خودت در کردی
بدو بیا به زبون خودمون سفر رو به ثبتون
اونم غلط اضافه!!!
چشششششم
قربونت نه به متن ادبیت نه به لیس زدن بستنی!!
متن ادبیم کجا بود خانومی
یه درد و دل کوشولو بود
لیس زدن بستنی رو بچسب که اون عشقه....
اگر واقعا موقع انداختن عکس فکر لذت بردن از یه بستنی لیسی بوده باشی اون لذت رو میشه تو نیگاه عکست دید!
من جای تو بودم یک روز بعد از خوردن بستنی لیسی میرفتم عکاسی و عکس خودم را می انداختم نه برعکس خودم را!
برعکستان را هم که به خاطر مسایل امنیتی و ناموسی و قمه و خونریزی و اینا اصلا نمیشه بذاری اینجا! )) خب شطرنجیش کن و بذار! ))
اندیشیدن به بستنی لیسی حین انداختن عکس خاطره ای از سالها پیشه
امروز بر عکس عکسم حقیقتیه که نمیشه شطرنجیش کرد...
چقدر متفاوت بود....خیلی دوسش داشتم!
ممنون
من بجات بودم دیگه اونجا عکس نمی نداختم
عکاسه چشماش هیزه
چه عرض کنم....
نسیم سحر
دینگ ...
دینگ ...
داب داب داب داب داب داب.
شر شرشر شر شر شر.
صدای پرنده های زینتی.
آمبیانس نوشیدن آب توسط عشق سحری...
قطرات طلایی نور خدا در چشمانم...
آهوان رام وگر گها کوچ کرده اند .
بشنو وزش نسیم سحری را...
8:12 PM | محمدکامران کریمی
وبلاگت باز نمیشه
به نظرم آدرس رو اشتباه تایپ کردی
خیلی روان و کوتاه و عالی بود!
ممنون
عالی بودن از خودته
سلام خوشگل خانوم نانازی خوبی عزیزم؟
خوشحالم و میدونستم که حسابی خوش می گذره. مراقب خودت و نبات کوچولو باش.
بووووووووووس
بااااااااااای
ممنون ماهی جوووووون
خیلی خوشگل بود . خوش گذشت؟ نبات خوبه؟
خییییییلی خوش گذشت
نبات خوبه وسلام مخصوص میرسونه
پریدن با دختر جونا بدجوری هواییت کردههااااااااااااا
عزیز جون از من و تو گذشته
عکس و برعکس و برچسب و زیبایی خدا دادی و ندادادی و خلاصه ....
جدا من یکیو که بدجوری بردی تو حال و هوای جونیام که متن ادبی از خودم در میکردم
الان دیگه نوشته هام به قول یکی از رفقا شبیه خاطرات نویسی یک دختر ۱۵ سالست
دمت گرم که خودتم مثل برعکست با همه فرق داری
بدجور...
حال و هوای جوونی اساسی زده به سرم...
عزیزم از قدیم گفتن ببین ننه ش کیه...
ننه م متفاوته منم متفاوت شدم دیگه...
سلام سحری خوبی؟
چه خوشمزه بود این شعرت
پس عکست کو؟
سلام کربلایی مونا
خوبم
نوش جونت...
عکسم خیلی جاها هست...
رو کارت ملی م . رو کارت شناسایی اداره م . رو گواهینامه م ....
چه توصیفی چقدر استادانه مینویسی.
کیییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما با لطف و محبت سرشارت استادانه خوندی پونه جووون...
سحری خیلی خوشگل بود ولی این رو نوشتی فکر نکنی از زیر اخبار شمال رفتنت می توانی در بری . من فضول منتظرم.
چشششششم
خیلی طولانیه
نمیرسم کامل بنویسمش
کامینگ سون
سلام سحر جان.نوشته های قشنگ و وبلاگ زیبایی داری.برات آرزوی موفقیت میکنم.
سلام
و من هم برای تو شیوای خوبم بهترین ها رو آرزو می کنم