تکه تکه های زندگی من

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم...

تکه تکه های زندگی من

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم...

بلاک من...

 بعد نوشت: 

صبا یه شعر توووووپ نوشته تو وبلاگش 

دلم خواست تو هم بخونیش... 

(این مدل جدید رفاقته. به جای اینکه روز تولدش بهش کادو بدی شعرش رو کش میری)


 سلام

 

مادر (مامان بابام) اون یکی زانوش رو هم عمل کرده  . دیروز مامان باید میرفت پیشش و من هم از اداره باید میرفتم اونجا... 

زینب دختر عموم هم اونجا بود و ازونجایی که خیلی زلزله س و ازش غافل بشی حسین رو میزنه (و احتمالا به همین دلیل من ازش بسیار بدم میاد) من عین گربه نره همش چشمم به حسین بود.مادر اینا حیاط دارن و حسین اونجا خیلی بهش خوش میگذره. 

خبری نبود. طبق معمول فافا در گذره از سنت به سوی مدرنیته شدن 

دیشب میگفت ملاک هام واسه ازدواج ایناس : بذاره درس بخونم...بذاره کار کنم...بذاره با دوستام رفت و آمد کنم...به چادر و آرایش گیر نده و من مثل همیشه فقط به یه چیز فکر میکردم حق گرفتنیه یا دادنی؟؟؟؟؟ 

 

شب موقع خواب تصمیم گرفتیم چت کنیم.  

با ۳نفر چتیدیم:خیلی باحال بود...

 

اول که از هرکی میپرسیدم اهل کجایی میگفت ترکم و اندکی بعد فهمیدم اشتباهی روم ترکیه رو باز کردم... چت با ترکا هم حالی داره...خیلی زود به این نتیجه میرسی این جک های مربوط به ترکا در خصوص کلهم ترکا در داخل و خارج ایران صدق میکنه... 

با یکیشون آشنا شدیم. اسمش ورونیکا بود. اصالتا ترک ساکن دانمارک برای سفر و دیدار خونوادش اومده بود ترکیه و دلش برای بوی فرندش وری تنگ شده بود ... طراح جعبه بود(!!!!!!) 

یکی دیگه شون اد جانسون ساکن آمریکا بود. مهندس راه بود. تازه از همسرش جدا شده بود. وقتی گفتم ایرانیم . گفت پس یه حقیقت رو بگم من بلاک من هستم . شنیدم ایرانیها از بلاک من ها متنفرن. یه کم طول کشید تا با این زبان افتضاحم بفهمم بلاک من یعنی مرد سیاه پوست... شوکه شدم. گفتم نه. ایرانی ها مسلمانن. در اسلام رنگ پوست ملاک خوب و بد بودن آدما نیس. ایرانی ها متمدن تر از این حرفان و خلاصه کلی زر زر ازین قبیل... 

خیلی دلم میخواست تا انگلیسیم خیلی خوب بود تا باهاش درد و دل میکردم که آره حق با توست. ما ایرونی ها برعکس اینی که میگن متمدنیم و ۳ هزار سال تمدن داریم در برخی موارد خیلی ابلهیم. مرد و زن بودن اینجا حرف اوله. مایه خوشبختی و بدبختیه. رنگ پوست و مو و چشم و ابرو و همه چی اینجا مهمه. حتی اعتقاد تو دلت هم مهمه. حتی رنگ لباسی هم که میپوشی مهمه..... 

اینجا خوب جایی نیست...  

و متاسفانه من هم تو این آدما حل شدم... 

دیشب خیلی فکر کردم جدا واسم مهمه با یه بلاک من دوست باشم یانه؟ خیلی کلنجار رفتم ببینم در چه حد متمدن و باشعورم ....

خلاصه که خدا رو شکر که انگلیسی افتضاحی دارم 

و نفر بعد هم یه شاو من بود. گفت شبها میاد به سوالات هواداراش جواب میده. عکسش رو هم دیدم . جدا خوب چیزی بود.. اهل رومانی بود... 

خلاصه ک دیشب شب خوبی بود... 

ساعت ۴ صبح که رفتم بخوابم به چیز مهم دیگه هم خیلی فکر کردم. 

به هر ۳ نفرشون که گفتم جدا شدم یه چیز گفتن 

آی ام سو ساری...همین 

و هیچکدوم نپرسیدن چرا؟ تقصیر کی بود؟ چقدر زندگی کردی؟ چجوری جدا شدی؟ مهرت رو داد؟ حقت رو بالا نکشید؟ بچه داری؟ پیش کیه؟خرجتو از کجا درمیاری؟کجا زندگی میکنی؟؟؟؟؟............. 

گمونم قبل رفتن از ایران باید کمی روی خودم کار کنم... 

یه چیزی تو مایه های تزکیه نفس (البته به روش سحری) 


 

یه ارباب رجوع سیریش دارم که یه ساعته داره سخنرانی میکنه 

نمیشنوم ولی وانمود میکنم میشنوم.... 

دارم تایپ میکنم و اون داره سخنرانی میکنه که احتمالا تهش بگه سهمیه بدم بره مشهد........... 

 

 

شاید بهتره تزکیه رو از همینجا شروع کنم....

نظرات 24 + ارسال نظر

روش نوین کسب درآمد از اینترنت
برای کسب اطلاعات بیشتر از وب ما دیدن کنید

دختر ماه دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:39 http://sokoote-sarshar.blogsky.com

:)) قسمت آخرش خیلی باحال بود.کلی خندیدم!
و دقبقا من فکر میکنم که ما فقط ادای انسان های متمدن رو در میاریم ولی متحجر تر از این حرفهاییم!!اینجا بیشتر از هر جایی رنگ مو و چشم و پوست و این چیزا مهمه...متاسفانه....

قسمت آخر میشه دقیقا کجا؟؟؟
متاسف تر اینه که دیشب حس کردم من هم در این اتفاق تلخ ذوب شدم...

شب نامه دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:42 http://sahbname5.loxblog.com

با حاله که دو تا دو تا نظر میدی ...

قارت رو خوب اومدی ....

ممنون که همیشه به ما لطف داری و بهمون سر میزنی ...

باحال تر وقتیه تو بعضی وبلاگا نظراتم ۴بار و گاها ۵ بار ثبت میشه

من هم از شما ممنونم.
من رو یاد دوقلوهای افسانه ای میندازین...

امیر دهنوی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:54 http://www.linknegar.com

سلام. دوست عزیزم خوشحالم که وبلاگی پربار دارید . از طرف سایت لینک نگار دات کام مزاحمتون میشم. تو این سایت سیستمی کاملا هوشمند طراحی کردیم که با توجه به پارامترهای کاملا عادلانه که از گوگل دریافت می کند تعداد بازدید شما را دریافت کرده و در گوگل و موتورهای جستجوی دیگه مثل یاهو ثبت می کنه. بنابراین هم مطالبتان در سایت ثبت می شود و هم در گوگل ایندکس میشود و هم اینکه تو کلی وبلاگ دیگه هم به نمایش در میاد حسن این کارم اینه که بازدیدتون بیشتر می شه و می تونین سایت پربازدهی رو مدیریت کنید. شما می تونید به هنگام آپ دیت وبلاگ خود لینک مطلب جدید رو تو لینک باکس قرار بدید تا در مدت زمان کمتری مطلبتون بازدید مورد نظرشو بگیره. برای ورود به جمع ما کافیه ثبت نام کنید و کد لینک باکس رو تو قالبتون قرار بدبد و بعدش لینکهاتون رو ثبت کنید. یه خواهش دیگه داریم اونم این که برای ثبت نام از اینترنت اکسپلور استفاده نکنید و از مرور گرهای دیگه ای مثل فایر فاکس، نت اسکیپ و ... استفاده کنید تا ثبت نام دقیق انجام بشه البته این فقط یه پیشنهاده. قبل از ارسال لینک قوانین رو مطالعه بکنید و توجه داشته باشید که در صورت استفاده از یک لینک در زمان های مختلف سیستم به صورت هوشمند شما را حذف کرده و متاسفانه عضویت تان رو ملغی می کنه که این واقعا برای ما ناراحت کننده هست که دوستی مثل شما رو از دست بدیم. نکته آخر این که اگر به مشکلی برخوردین با ای دی ما تماس بگیرین تا کمکتون کنیم.

سمیه دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 16:51 http://www.datoshu.persianblog.ir

هیچ کدوم
اصلا شاید دیگه حقی وجود نداره که بخواهیم بگیریم یا کسی بهمون بده

وجود داره
ما از بس نگرفتیم دیگه یادمون رفته وجود داره...

دختر ماه دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 16:53 http://sokoote-sarshar.blogsky.com

قسمت آخر اینکه راجع به ارباب رجوع نوشتی....داشتم برای خودم تصورش میکردم.... همه ذوب شدیم....کاملا ناخودآگاهانه!

و تلخ تر اینه که داریم تو این ذوب شدن فرو میریم و چون نمیدونیم چی داره به سرمون میاد تلاشی نمیکنیم که نجات پیدا کنیم.

ماهی خانوم سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 00:12 http://mahinameh.blogsky.com

سلام عزیزم
حالا من خواه ناخواه به خاطر رشته و علاقه ی زیادم انگلیسیم در حدی هست که بتونم با خارجیا بحرفم. نکته ی مهم اینه که اونها مثل آب باهم زلالن و حتی بدی های طرف مقابل رو بی منظور و دوستانه و صادقانه می گن و منظورشون فقط اصلاحه.
هر چیز ناراحت کننده ای می شنون یه عکس العمل خیلی ساده و بی آلایش نشون می دن. اینا از بچگی اینطوری بار میان. اهل فضولی و سرک کشیدن و صدای بلند نیستن اکثرا. الان که خودم دارم زبان تدریس می کنم خیلی متوجه عمق تفاوت فرهنگ ها می شم.
نمیخوام مثه خیلیا خودمون رو بکوبونم و اونا رو ستایش کنم اما سادگی و بی آلایشی و صادق بودن و بی منظور بودن در هر دین و آیینی واقعا پسندیده ست.
کاش ما رو هم از بچگی اینجوری بار می آوردن. اولین دروغی که ما می شنویم از والدینمونه که همون تعارف کردن های الکی و دروغکیه..
خلاصه که چت کردن باهاشون خیلی برام لذت بخشه و با شما هم همینطور!!
آی دی رو ادد کن بینم!
ببخش زیادی وراجی کردم

خوشششششش به حالت که انگلیسیت خوبه
جدا خوش به حالت

تو رو خدا یه کمکی هم به من و هستی بکن...
شدیدا میخوایم زبان یاد بگیریم...
بگو از کجا شروع کنیم...

کوچولو عیسی سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:45

خب حالی میکنیااااااااااااااااااااااا
ببینم اون وقت زمانی که شما مغول چتیدنی حسین چیکار میکنه ؟
عیسی اصلا اجازه نمیده من بشینم پای کامپیوتر خودش میاد میشینه رو پام و جلوی مانیتور و خودش با سیستم مشغول میشه
خدا را شکر که لب تاب هم ندارم و گرنه احتمالا تا الان هزار تکه میشد
در مورد رنگ پوست هم خیلی به نظرم به تمدن بر نمیگرده چون این چیزیی که همه جای دنیا اروپا و آمریکا وجود داره اونجا هم حرفاشون یشتر در حد شعاره و خیلی از رفتارهایی که تو جامعشون بروز میکنه نشون دهنده همین اهمیت به رنگ پوست و... است
این نظره منه که همه جای دنیا همینه
حتی به اعتقاداتت به راه و روشی که برای زندگیت انتخاب میکنی و به دینت کار دارند اگه نداشتند که نمیومدن هزار جور قانون وضع کنند در مورد محدود کردن خانمهای با حجاب
یا اینکه تو یه کشور اروپایی بیاند تو یه دادگاه جلوی این همه مامور یه زنه باردار را جلوی چشم دختر و بچش با چاو تیکه پاره کنند و پلیس نگاه کنه و تازه شوهره که میاد جلوش را بگیره پلیس شوهر را با گلوله بزنه
این ادای تمدن مربوط به همه جای دنیاست فقط مال ما نیست حالا درصداشون کم و زیاده

حسین در لالا بود...ساعت ۱ شب بودااا...

نمیدونم. اما در خیلی موارد به چشم دیده م که اونا بیشتر از ما به اصول انسانی پایبندن و راحت تر از ما با هم زندگی میکنن..

پونه سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 http://www.rozhin-maman.persianblog.ir/

سلام خانومی خوشحالم که بهتری

ممنون عزیزم
رژین بلا چطوره؟؟

محمد سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 http://mohamed.blogsky.com/

یه وقتایی وبگردی و چت خیلی میچسبه. منم چند وقت پیش رفتم تو این چت رومای یاهو با آدمایی حرف بزنم که دو تا بچه دارن و از تجربه هام بگم و بشنوم ولی انگار همه اومده بودن چرت و پرت بگن.آخرشم یه دختره گفت اگه وبکم داری روشن کن و هر کاری هم بگی من جلوی وبکمم میکنم. منم خب فرار کردم و و گفتم حالا بعدن میام برا اینکه نگه امله!)))

چه عرض کنم...

پیشنهاد میکنم بری تو روم های خارجی. چت رو م های ایرانی جاهای خوبی نیستن...

منا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 http://8daily.blogsky.com/

سلام سحری
یه بار واست نوشتم همش پرید!

ای کلک خوب بلدی پیش این سیاها ما ایرونیا رو سیاه نکنی!
درضمن مگه نمیدونی که فضولی تو خون ما ایرونیای متمدنه و تا نفهمیم که کی کجا با کی و چی چکار میکنه آروم نمیشیم!

چرا میدونم مونا جون...
نخودچی خورون برپا نکنیم مییییمیریم....

خانومی سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:53

اگر می خوای بری اون ور آب بدون اونجا هیچکس ازت نمی پرسه چرا و چگونه در هیچ موردی
اینجا ایران است
شاید تسکین درد باشه این سوال و جوابها ولی درمان نیست و اونا به این اصل اعتقاد دارن

تسکین؟؟؟؟
به نظر من این سوال و جوابها نمکه رو زخم...

شیوا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 http://visha.blogsky.com/

فدای تو.باهات موافقم.از ترانه ای که گذاشتی رو وبلاگت ممنونم.
خیلی قشنگه/

خواهش دارم...

اعظم سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 http://29khordad.blogsky.com

آره سحر جونم
وقتی از بچه گی با این فرهنگ ودیدگاه بزرگ می شویم بعضی چیزا تو وجودمون رسوخ می کنه وتغییر دادنشون خیلی سخت میشه.

خیلی سخت اما نه غیر ممکن...

صبا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 http://harfhaiedeltangi.persianblog.ir

اول واسه تبریک خودت ونبات زعفرونی گلم ممنونم.تبریکت واسم یه دنیاارزش داشت
بعدهم سحرجان اینجاایرانه.وقتی میخوای صبح ساعت5بری مسافرت وبه خیال خودت همسایه هانمیدونن وبعدکه برمیگردی همه میکن اون روزصبح اتفاقی ازپشت پنجره دیدیم که رفتید!!!!!!!چه توقعی داری ازشون.سخت نگیر.

اون جناب همسایه دیگه تهش بود خدا وکیلی....

صبا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 http://harfhaiedeltangi.persianblog.ir

توی محل کارقبلم کارفرماانگلیسی-لهستانی بود.چنان مودبانه باآدم برخوردمیکردکه هرکی نمیدونست فکرمیکردما کارفرمای اونیم.وقتی میخواستم تسویه کنم مدیرهای خودمون هیچ تلاشی برای موندنم نکردن امااون چندتانامه نوشته بودکه بگیداین خانوم برگرده.آره عزیزم اینجاایرانه

آره متاسفانه اینجا ایرانه...

شیوا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:14

سحری پیداش کردم.ببخش مزاحمت شدم.

خدا ببخشه...
خواهش دارم.

محمد سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 16:04 http://mohamed.blogsky.com/

نه بابا چت رومش خارجکی بود ! ایرانی نبود که! دختره هم فکر کنم بلک وومن بود!))
با یه مادر آفریقایی که دو تا بچه داشت کلی حرف زدم.خیلی بی احساس بود.بقیشون هم که کلا تو فضا بودن.

مادر نمیتونه بی احساس باشه محمد ...
هیج مادری...
احساس رو نمیشه از مادر گرفت همونطور که نمیشه روشنایی رو از روز و تاریکی رو از شب گرفت....

اما قبول دارم احساسات آدم ها با هم متفاوته...
همه مثل هم نیستن...

به کسی نگو اما خیلی ها به من میگن تو مادر بی احساسی هستی
و من فقط لبخند میزنم...

امیر سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 19:04 http://www.yaghy.blogsky.com

بیچاره اون ارباب رجوع هایی که میان پیش تو خدا به همشون رحم کنه

صد البته ...
خدا به همه رحم کنه

به من بیشتر از همه...

ماهی خانوم سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:02 http://mahinameh.blogsky.com

سلام عزیزم
خوشحالم که می خوای زبان رو به طور جدی یاد بگیری. منتها نکته ی مهم اینه که باید باید باید وقت زیادی براش بذاری اگه بخوای خوب یاد بگیری و برای همیشه.
تنها راهتونم رفتن به یه کلاس مطمئن و شناخته شده است. بهترین موسسه الان آموزشگاه کیش هست وابسته به شرکت هواپیمایی «کیش ایر». در نتیجه مدرکی که در انتها بهتون میدن بین المللی هست. ضمنا دقت کنید که حتما کتابهای «اینترچنج» رو بخونید چون بهترین کتابهای مکالمه ی حال حاضر در کل دنیا هستند. اگر توضیح دیگه ای خواستی با چت یا تلفن بپرس.

والا خودت که در جریانی من وقت زیادیندارم
اما خییییلی واسم مهمه زبان رو یاد بگیرم.مدرکش هم واسم مهم نیست یادگیریش بیشتر مهمه

یه سوال
کیش تدریس خصوصی هم داره؟؟؟
چون من جدا نمیرسم برم کلاس

آمیز میتی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:47 http://mirzamahdi644.persianblog.ir/

سلام
خوبه به زندگی ات ادامه داره پس ادامه بده .....

چشممممممم

امیر علماء چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:25 http://vlife.persianblog.ir/

پس شما هم عازم هستید!
به سلامتی کجا ؟

یه جایی که زنگ بعدی وجود نداشته باشه...
زنگ که خورد برم خونه.....

zanzalil چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:53

حق بقیه دادنی و حق خودمون گرفتنی است...بیچاره ما انسانهای صلحطلب

آره
بیچاره ما...

ماهی خانوم جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 00:47

باید شماره ش رو بگیری از ۱۱۸ و سوالاتت رو بپرسی. منم برای راهنمایی و کمک در خدمتم عزیز دلم.

ممنون
شما رو برای سروری میخوایم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد