تکه تکه های زندگی من

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم...

تکه تکه های زندگی من

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم...

باز هم فردا ۵ شنبه است....

- دیگران را ببخش نه به خاطر اینکه آنها مستحق بخشیدن اند. بلکه به خاطر اینکه تو مستحق آرامشی  

  

- باز هم فردا ۵ شنبه است... سرویس شدم ازینهمه تزریق انرژی مثبت به خودم. احساس میکنم جای سوزن های تزریقی درد میکنه... 

 

- فردا میخواستم برم خونه آرزو . هستی دعوت بود خونه نرگس. اما در نقش یه پترس نرفت تا نکنه من تنها بمونم(خبر نداشت من خودمو خونه آرزو دعوت کردم.) پس از شنیدن خبر فداکاری ایشان من قرارم رو به هم زدم. فلذا فردا خونه م. 

 

- امروز با همه کاری که داشتم ۱ ساعت تموم با سمانه حرف زدم. کلی از باباش گلایه کرد . گفت چرا باباش نمیفهمه اولویت اون ازدواجه تو این سن نه کار و تحصیل . باید یه پست از درد و دلهام با سمانه بنویسم. عامل اصلی دپرسیش اینه که دخترعموش که متولد ۱۳۷۰ داره ازدواج میکنه و سمانه حسابی خودشو باخته... 

 

- نوبت من بود رو تابلو اعلانات بنویسم. هرچی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید. نوشتم:  

نمیترسم اگه گاهی دعامون بی اثر میشه   همیشه لحظه آخر خدا نزدیکتر میشه... 

امروز دیدم کسی زیرش نوشته: خدایا این لحظه آخر دقیقا کیه؟؟؟ نکنه ما رو گرفت یو منظورت قیامته؟؟؟؟

  

- فردا حتما روز خوبیه. اینو مطمئنم.

 

 

 

 

گفت: دینی رو که توش به نیازهای اصلی و اولیه من توجهی نشده نمیخوام. چرا هیچ کجای این دین دیده نشده من هم به عنوان یک زن نیازهای جسمی و فیزیکی دارم که شوهرم وظیفه ارضای اون رو داره؟؟؟ در حالیکه میلیونها بار اومده که ارضای نیازهای اون وظیفه اصلی منه؟؟؟؟ 

دینی که به نیاز من پشت پا میزنه و میگه اونو ندیده بگیرم و فقط به فکر شوهر باشم چون اون خدای منه حماقته نه دین 

 

شنید : استغفرالله. کفر نگو. دین نقصی نداره. مشکلاتش از تحریفاتشه. 

 

گفت: کجاش تحریفه. کدوم حدیث رو سراغ داید که گفته باشه من هم نیازهای فیزیکی دارم. ای مرد اگه وظیفه ت رو به خوبی انجام ندی میری ته جهنم؟؟؟ 

 

شنید: مگه تو همه حدیثای دین رو از بری؟؟؟ 

 

گفت: تحقیق کردم . روانشناسی امروز دنیا این رو ثابت کرده که زنان هم نیازها و غرایز جسمی و جسمیشون برابر مردهاست و در صورت عدم ارضای اون دقیقا مثل مردها آسیبهای جسمی و روحی میبینند 

 

(تلفن زنگ خورد و گفتگو نصفه موند.) 

 

فردا: 

 

شنید: دیروز داشتم با پدرت حرف میزدم جریان بحث دیروز رو واسش گفتم. پدرت خیلی نگران شد. گفت نکنه تو به خاطر نیازهای جسمی تن به کار گناه و اشتباهی بدی؟ من هم گفتم نه . تو شیر منو خوردی. سرد مزاجی اصولا 

 

گفت: دین شما را نمیخوام. که در آن سردمزاجی افتخارتان است و گوز اصولا هیچ کجا هیچ ربطی به شقیقه ندارد........

نظرات 15 + ارسال نظر
نیلوفر چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:12 http://www.blueboat.blogsky.com

سلام
مطمئن باش بلاخره این انرژی + جواب میدن!

امیدوارم...

یاسین چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:26 http://www.sooryas.blogsky.com

سلام. واقعا این لحظه آخر کی می رسه؟؟؟
والا ما که می ترسیم از اینکه دعامون بی اثر باشه!!!!

والا ما هم مثل شما میترسیم..
گمونم این ترس یه جورایی همه گیر شده...

محمد چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:05 http://mohamed.blogsky.com/

خدا این هستی رو برات نگر داره! منظورم اینه که نذار شوهر کنه! یه شیشه ترشی از اون خوباش بگیر نیگرش دار پیش خودت. ))) چقدر هستی مهربونه!چقدر هوات رو داره.قدرش رو بدون.

به سمانه بگو آخه مگه دیر شده! عجله نکن ! مگه طرفش رو پیدا کرده! خب چرا باباش مخالفه؟ بش بگو دیر نمیشه.)

رو کدوم تابلو اعلانات مینویسی؟ بگو منم بیام بنویسم.) من اگه بودم برات مینوشتم :
بازم انتظار!

از ادمایی که وقتی دستشون رو میگیرم سرده خوشم نمیاد. از ادمای بی تفاوت. بی حس و حال.
سرد مزاج.

آبجی گیر دادی به زن و فیمینیسم و این حرفا ها. کی میخوایم بفهمیم ما هممون مثلا انسانیم و زن و مرد بودن هییییییییچ برتری ذاتی ایجاد نمیکنه. من که اعتقادم اینه.نمیدونم دین دقیقا چی میگه.یعنی اصلا نمیخوام بدونم.

هستی در جهان و مافیها یه دونه باشه اونم واسه نمونه باشه.
آرزومه به آرزوهاش برسه . آرزوش هرچی که هست...

من به خدا کف کردم اینقدر به سمانه گفتم مردا همچین تحفه ای هم نیستن. اما به قول قدیمیا سخن باید از دل برآید تا به دل نشیند. فلذا در حین ایراد سخنرانی کاملا میفهمم که دلداری دادنم به درد عمه م میخوره....

رو تابلو اعلانات اداره...
پیشنهاد یکی از همکارا بود که خیلی گرفت و الان خیلی جمله های باحالی روش میخونی...

منم. اصولا در کلیه موارد با آدم های سرد مخالفم...

والا داداش من من گیر ندادم به حضرت عباس ... گیر کردم....

دختر ماه چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:28 http://sokoote-sarshar.blogsky.com

in edameye matlab jaryanesh chiye???vahshatnak bahash movafegham,dine mozakhrafi ke mard salari ro tashvigh mikone va zan ye vasile baraye rahatiye mard hast moteasefane ye haghighate...alan baziha ke in comment ro mikhunan ya hata khodet momkene begi in dare kofr mige..ama in tahrif nist,haghighate dine...man ham halam azash beham mikhore...!

حتی گاهی فکر میکنم این چه دینیه که اگه ذره ای بهش انتقاد کنی اسمش میشه کفر و جواب سوالات اینه :‌استغفرالله....

صبا چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:23 http://harfhaiedeltangi.persianblog.ir

سلام سحرجونم.خوبی؟نبات زعفرونی خوبه؟
دلم برات تنگ شده بود.
عزیزم فرداحتماًروزخوبیه.درسته که جای تزریق انرژی دردمیکنه اماچه میشه کرد.دغدغه هاتومیفهمم.امااون لحظه آخری که خدادستاتومیگیره میرسه.فقط بایدوقتش برسه.وقتشم من وتونمیدونیم متاسفانه

ممنون به خاطر همه خوبیهات و جدا امیدوارم وقتش قیامت نباشه...

گ چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 20:07

سلام. یکی دو روزه که وبلاگتونو ÷یدا کردم و میخونمتون. تقریبا مطالب و خوندم . و یه چیزایی میدونم ازتون.
میتونم وبلاگ قبلیتونو داشته باشم؟
میخوام یه سری سوالای توی ذهنمو ÷یدا کنم جوابشونو یا همین جا ب÷رسم؟

http://0neandone.blogsky.com/
گیتی

وبلاگ قبلیم اینه:
sf22761.blogsky.com

مطالب رو که خوندی هر سوالی داشتی در خدمتم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:02

سلام سحر
وبلاگ قشنگی داری
و البته امیدوارم فردا روز خوبی داشته باشی
راستی مگه این قضیه پنج شنبه ها چیه؟

۵ شنبه ها پسرم از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب میره پیش پدرش.
من و پدرش از هم جدا شدیم.

ماهی خانوم پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:39 http://mahinameh.blogsky.com

سلام سلاااااااام خانوم هنررررررمند و جمله نوییییییییییس مو فرفریییییی!
ببین به سمانه بگو بیاد بشینه پای درددل ماهی خانوم که دختر عموی متولد ۱۳۷۱ ش دی ماه پارسال بچه ش به دنیا اومد!
اما جدی من هرکی ازدواج می کنه دلم براش می سوزه! یعنی انقده مجردی حال می ده که فکر می کنم یه دختر تا مجبور نشه شوهر نمیکنه! چه میدونم! نظراتمم مثه خودم به درد زیر دریاها می خوره!
غلااااااااااامم!

ماهی به جون غلام و بانوش من موفرفری که نیستم هیچ موهام لخته لخته...
سمانه اگه بفهمه تو هم درد اونو داری آروم که نمیشه هیچ بیشتر و بیشتر هم هرص میخوره که همدرد داره...

با عرض معذرت منم با تو موافقتم... گمونم باید با هم بریم زیر دریا زندگانی کنیم...

نیکو پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 http://boyekhobegandom79.blogsky.com


یه عمر مردا جکومت کردن و تازوندن حالا همه چی داره عوض میشه . به اون نازنین از قول من بگید که نیازی نیست که از وضع موجود گله ای بکنه فقط اون کاری رو بکنه که از نظر خودش درسته چون قرار نیست همه مثل هم فکر کنیم . واما در مورد مثبت اندیشی : انقدر سعی میکنم این روزا خودمو مشغول کنم که اصلا وقتی واسه هیچ اندیشه ای نمونه و هر شب که میخوام بخوابم هی میگم به گمانم فردا روز خوبی باشد .

چشم ریفیق
پیغامت رو بهش میگم...

این مثبت اندیشی ما رو نمود نیکو جون...
مردیم از مثبت اندیشی.....

نیلوفر پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 http://khoneye-dewdrop.blogsky.com/

خودت رو ناراحت نکن حتما فردا روز خوبیه ۵شنبه ها بزار واست یه روز فراموش نشدنی باشن
نه عذاب اور

تلاش میکنم دوز تزریق انرژی مثبت رو بالا ببرم اما میترسم یهو بدنم قاطی کنه و شوک بده...

خانومی شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:15

ببین نمی تونم پست تکمیلی بزارم چون هیچ نظری ندارم و نه از احکام دین قانع میشم و نه میتونم قانع کنم و نه از خیلیاش سر درمیارم
فقط اینکه
من زنم با تمام نیازهای یک انسان

اینم جمله تکمیلی این پست:

من زنم با تمام نیازهای یک انسان...

ساحل شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:31

کجایی سحر دلمون تنگیده از صب ۱۰ بار اومدم نیستی چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

۱۰ بار؟؟؟
دمت گرم...
بابا با معرفت...

صبا شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:10 http://harfhaiedeltangi.persianblog.ir

کجایی بی معرفت؟دلم برات تنگ شده

دل من هم نیز
برای تو و این خونه مجازی...

ساحل شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:28 http://sahelsamin.blogfa.com

مرگ من شنبه ها ما رو نزار تو خماری

چشششششم.

منا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 http://8daily.blogsky.com/

این تکه آهنگشو خیلی دوست دارم و واقعن بهش ایمان دارم چون بهترین لحظات زندگیم موقعی شکل گرفته که دیگه از همه جا و همه کس نا امید شدم و فقط نگاهم به در امید خودش بوده که وا بشه

پس اون لحظه آخر قیامت نیست؟؟؟
مونا مطمئنی؟؟؟
من رو حرفت حساب میکنمااااا
منو نذاری سر کار....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد